سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

ته اتوبوس (همون ردیف آخر) نیشسته بودم ، که دیدم رفیق نازنین- سرکار خانم عکسِ 4قدر به سر تشریف آوردن کنار ما.

بهش گفتم : چه عجب از این طرفا؟
فرمودن: دیدار دوستان:
عرض کردم:نظرتون در مورد نقطه ی آغازی اردوو چی چیس؟
فرمودن: یکم تاخیر داشت . ولی بقیه خوب بود.
عرض کردم: اتوبوساش خبس؟

فرمودن:  اِی .
عرض کردم: صندلیاش؟ هوا اتوبوس خبس؟
فرمودن: چشمها را باید شست.
عرض کردم: با چی چی؟ یعنی با اتک بشوریم چشاموناأ اونوقت صندلی اتوبوس دیگه نکبت نیست؟ اونوقت از هوای تهوع آوری اتوبوس دیگه این رفیمون احوالاتش زیرآروو نیمیشد؟
فرمودن:
اطلاع ندارم.
عرض کردم:
اردوو که با تاخیر شروع شدس. صبحانه هم که در کار نبودس. اتوبوساشم که نکبتس. کاری فرهنگیم که هنوز درکار نبودس. پس کیک آ ساندیسشون کووووووووووو؟

فرمودن: قرار بوده کیک و ساندیس بِدَن؟
عرض کردم: والله ما شنیدیم، توو این مملکت هر جا کاری فرهنگی میشد ، کیک ا ساندیس میدن.ولی اینجا!
!!!!!!!!!!
فرمودن :
نه اینجا چنین قراری نبوده.
عرض کردم : خانم شکارچی ! اردوو که با تاخیر شروع شدس. کاری فرهنگیم که نشدس. اتوبوساشونم که کثیفس . کیک آ ساندیسم که ندادن. حالا به نظرتون مسئولای اردوو در چه حدی هستن؟
فرمودن: گل  و گلاب.
عرض کردم :  منظورتون کدومس؟ - آخه خیلی با احساس گفتین!!
فرمودن: شما رو میگم.
گفتم: من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بنده غلط بکنم. که اینجا کاره ای باشم. بنده ته اتوبوس آرووم آ بی صدا نیشستم. کاری هم به کسی ندارم. خدارم شکر که حضرتی استاد احسان بخش همین تهی اتوبوسم اجازه دادم بشینم. شما که اطلاع ندارین. اصلاً بزار بهت بگم.

 


دیروز خودم با جناب احسانبخش تماس گرفتم که ساعت حرکت رو بپرسم. فرمودن مگه میایین؟ عرض کردم والا پارسال ببا 35 هزار تومنی که دادم رووی پله های اتوبوس جا پیدا کردم. حالا با 30 هزار تومن پولی که ازم میگیرین... می خواستم بپرسم ممکنه توو بوفه اتوبوس جا بهم بدین؟؟؟؟؟؟ که فرمودن شما بیا اگه جا بود که بشین. اگه نبود دنبال اتوبوس بدووووو


حالا پس سرکار خانم دیگه از این اشتباهات نکن .عزیزم. پس دوباره می پرسم: مسئولین اروو کیا هستن و نظرتون درباره عملکردشون تا حالا چی چیس؟
فرمودن: خانم دهقان . که عالیس. /اقای بهرامی هم که خب بوده.
 با تعجب عرض کردم:
خانم دهقان؟ ایشون چه مسئولیتی دارن؟
فرمودن : خب مسئول اتوبوس خانم ها هستن.
(خانم دهقان هم نشسته بود ردیف رووبرویی آ نیگاهمون میکرد. اونم چشماش عینی من گرد شد) پرسیدم: حج خانوم. ایشون که تا اونجا که من اطلاع دارم مسئولی اجرایی نیستن.
فرمودن : چرا....... پس .....